{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
کاش اشکی قلبمان را بشکند با نگاه خسته ای ویران شویم کش وقتی شاپرک ها تشنه اند ما بجای ابر ها گریان شویم
گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی /حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی/من که از یاد تمام اشنایان رفته ام /وای بر من گرتوهم روزی فراموشم کنی
وای بهانه شیرین تر ازشکر قندم به عشق پاک کسی جزتودل نمیبندم به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست هم این بس است که اینک تویی خداوندم..
ای عاشقان ای عاشقان/ آنکس که بیند روی او /شوریده گردد عقل او / آشفته گردد خوی او
هرچند تنهایی را دوست ندارم اما دوست دارم در قلب تو تنهای تنها باشم...
آسمـان هـم کـه بـاشی بـغلت خـواهــم کـرد … فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد … پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
تــلخــتــریــن جــمــلــه ای کــه مــن شــنــیــدم! و مــمـکــن اســت از زبــان مــعــشـوقــت بــشــنــوی: مــا مــی تــونــیــم دوســتـــای خــوبــی بــرای هــم بــاشــیــم
اون روزها همه ی برنامه روزانه من سپری کردن زمان بود واسه لحظه دیدنش... و این روزها ؟؟؟؟
خیره است چشم خانه به چشمان مات من.... خالیست بیصدا و سکوتت حیاط من..... حق السکوت میطلبد از لبان تو.... چشمان لاابالی ولبهای لات من...
شقایق درسته تا تو هستی باید زندگی کرد اما شقایق اینجا خیلی غریبه ام اخه اینجا کسی عاشق نمیشه...
تحویل نمیگیرم…!! سالی را که بدون حضور تـــــــــــو تحویل شود…
دلم پر از زخم های بزرگیست که قرار است هروقت بزرگ شدم از یاد ببرم!
اگر ای عشق پایان تو دور است دلم غرق تمنای عبور است برای قد کشیدن در هوایت دلم مثل صنوبرها صبور است
امشب به برِ من است و آن مايه ی ناز يا رب تو کليد صبح در چاه انداز ای روشنی صبح به مشرق برگرد ای ظلمت شب با من بيچاره بساز
همیشه قهوه سفارش می داد می گفت «به نیت چشم های تو!...» شیر و شکر هم می ریخت توی آن. می پرسید «شبیه شد؟» این روزها اما... شنیده ام چای سبز سفارش می دهد!
دستتو مشت كن مشته؟ حالا محكم بزن تو چشمم تا كور شم دوريتو نبينم
کاش اشکی قلبمان را بشکند با نگاه خسته ای ویران شویم کش وقتی شاپرک ها تشنه اند ما بجای ابر ها گریان شویم
گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی /حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی/من که از یاد تمام اشنایان رفته ام /وای بر من گرتوهم روزی فراموشم کنی
وای بهانه شیرین تر ازشکر قندم به عشق پاک کسی جزتودل نمیبندم به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست هم این بس است که اینک تویی خداوندم..
ای عاشقان ای عاشقان/ آنکس که بیند روی او /شوریده گردد عقل او / آشفته گردد خوی او
هرچند تنهایی را دوست ندارم اما دوست دارم در قلب تو تنهای تنها باشم...
آسمـان هـم کـه بـاشی بـغلت خـواهــم کـرد … فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد … پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
تــلخــتــریــن جــمــلــه ای کــه مــن شــنــیــدم! و مــمـکــن اســت از زبــان مــعــشـوقــت بــشــنــوی: مــا مــی تــونــیــم دوســتـــای خــوبــی بــرای هــم بــاشــیــم
اون روزها همه ی برنامه روزانه من سپری کردن زمان بود واسه لحظه دیدنش... و این روزها ؟؟؟؟
خیره است چشم خانه به چشمان مات من.... خالیست بیصدا و سکوتت حیاط من..... حق السکوت میطلبد از لبان تو.... چشمان لاابالی ولبهای لات من...
شقایق درسته تا تو هستی باید زندگی کرد اما شقایق اینجا خیلی غریبه ام اخه اینجا کسی عاشق نمیشه...
تحویل نمیگیرم…!! سالی را که بدون حضور تـــــــــــو تحویل شود…
دلم پر از زخم های بزرگیست که قرار است هروقت بزرگ شدم از یاد ببرم!
اگر ای عشق پایان تو دور است دلم غرق تمنای عبور است برای قد کشیدن در هوایت دلم مثل صنوبرها صبور است
امشب به برِ من است و آن مايه ی ناز يا رب تو کليد صبح در چاه انداز ای روشنی صبح به مشرق برگرد ای ظلمت شب با من بيچاره بساز
همیشه قهوه سفارش می داد می گفت «به نیت چشم های تو!...» شیر و شکر هم می ریخت توی آن. می پرسید «شبیه شد؟» این روزها اما... شنیده ام چای سبز سفارش می دهد!
دستتو مشت كن مشته؟ حالا محكم بزن تو چشمم تا كور شم دوريتو نبينم
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}